ورود کاربر

جملات تربیتی

درخت نيكو ميوه نيكو مي آورد و درخت بد ميوه بد.

ترس و اضطراب در کودکان قسمت دوم

 



ترس و اضطراب در کودکان (قسمت دوم)

تردیدی نیست كه تمام افراد بشر زمانی احساس ترس و اضطراب می كنند، ترس و اضطراب پایه های جسمانی و روانی داشته و همراه با عواطف و هیجانهای نامطبوع و ناخوشایند هستند. این هر دو احساس، یكنوع حالت انتظار را در بر داشته و احتمالا" از مخاطرات و مشكلات آگاهی می دهند. ترس چیست؟ ترس واكنشی است كه كم یا بیش شناخته شده بوده و پاسخی به محركهای تهدید آمیز می باشد. اضطراب چیست؟ اضطراب واكنشی است كه علل خاصی ندارد و یك حالت عمومی كلی بوده و نسبت به هدف مخصوص یا مشخصی معطوف نمی باشد. گاهی اوقات نمی توان دقیقا" میان ترس و اضطراب تفاوت گذارد و این كیفیت مخصوصا" در مورد اطفال خردسال مصداق دارد زیرا كودك نمی تواند میان خطرات درونی و برونی واقعی و تخیلی تفاوت قایل شود.

ذهن و روان ما انسانها همواره گوش به زنگ علائم خطراتی است كه پیرامون ما وجود دارند و از وقوع رخدادهای ناخوشایند یا آسیب زننده به ما آگاهی می دهند . فكر تمام انسانها ی طبیعی مجهز به یك مكانیسم « دور اندیشی » و « پرهیز كردن » است كه تا جای ممكن ما را از گزند عوامل گوناگون در امان می دارد و در روند یك حادثه ناخوشایند، نخستین رویداد عبارت است از احساس خطر كه موجب تپش قلب ، افزایش فشار خون، انقباض عروق پوستی به صورت رنگ پریدگی صورت،تند تر شدن سرعت تنفس و انقباض عضلات اندام ها می شود كه مجموعا" بدن را برای مرحله دوم یعنی « گریز یا ستیز » آماده می سازد. بنابراین در می یابیم كه مكانیسم های احساس خطر كه نوعی « هراس » را در آدمی بر می انگیزند، برای بقأ و دوام هستی وی ضروری هستند.

ولی چرا اضطراب مختص نوع بشر است ؟ اضطراب یعنی ترس از یك عامل ناشناخته نامعلوم كه موجب پریشانی فكر و گاه بروز علایم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی نیز می شود. بنابر این در فرآیند اضطراب برخلاف ترس طبیعی و واقعی یك عامل حقیقی ترس آور یا خطرناك یا آسیب زننده وجود ندارد بلكه فقط بطور خودكار، ذهن ما در اثر تنش های روانی و استرس های عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری كه در زندگی مكررا" برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج می شود و حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا نماید، دچار اضطراب می شویم و كم كم به حالتی می رسیم كه فكرمان فقط بر اتفاقات ناگوار یا بیماریهای لاعلاج و كشنده گواهی می دهد و آرامش و امنیت در این میان گم و فراموش می شود. هر چه بیشتر نگران شویم بیشتر احساس های خطر و هراس به سراغمان می آید و در نتیجه بیشتر در جهت افكار مضطربانه می اندیشیم.

چگونگــــی بوجود آمدن تــــرس در كــــودكان

كودكان ترس و اضطراب را از طریق یادگیری ( خصوصا شرطی شدن ) فرا می گیرند، گرچه بسیاری از روان شناسان معتقدند زمینه ترس از هنگام تولد در نوزاد وجود دارد.در مورد ترس از طریق شرطی شدن مثالی در باره طفلی به نام آلبرت بیان می نماییم . در آزمایشگاه به آلبرت خرگوش سفیدی را نشان دادند ، كودك هبچگونه احساس ترسی از خودنشان نداد ولی به محض آنكه دست خود را برای لمس كردن حیوان، دراز نمود آزمایش كننده دو قطعه آهن را محكم پشت سر او بهم كوبیدند،با شنیدن این صدای بلند آلبرت تكانی به خود داد و بطرف جلو خم شد. در دفعات بعد، پس از چند بار تكرار عمل فوق، كودك حالت ترس نسبت به خرگوش سفید نشان داد و علاوه بر آن به تدریج از اشیاء مشابه سفید رنگ ( مانند پوست سفید و موش و سگ سفید ) نیز می ترسید.

تـــــرس های مفید و تــــرس های مخــــرب

ترس در بعضی موارد برای حفظ و بقاء كودك مفید است ( فرضا ترس از سرعت كه با سرعت حركت می كند) گاه ترس می تواند به كودك كمك كند، پاسخهای جدیدی بیاموزد.ترس از اتومبیلهای سریع طریقه عبور از خیابان را به كودك یاد می دهد، ولی واكنشهای ترسناك شدید مانند گریستن ، فرار كردن ، فرار كردن ، لرزیدن، به بزگسال چسبیدن و نظایر آنها با رفتار سازنده مغایرت دارند.برای ثبات هیجانی باید بسیاری از این پاسخ ها را با واكنشهای سازنده دیگر جایگزین نمود.نتایج یكی از تحقیقات نشان می دهد ، ترس از اشیاء واقعی یا محركهای غیر عادی ( مانند حركتهای ناگهانی،اشیاء غیر عادی، افراد بیگانه ) بتدریج باازدیاد سن كودك كاهش یافت در مقابل ترس از محركهای تخیلی ( ترس تاریكی ، كابوس و…) بیشتر شدو ظاهرا" رشد مفاهیم ذهنی كودك و درك بیشتر او ازجهان همراه با كاربرد زیادتر علائم، واكنشهای هیجانی او را تحت تاثیر قرار می دهد. ترس اطفال قابل پیش بینی نمی باشد و در تمام سنین كودكی تفاوت های فردی چشمگیری در مورد ترس وجود دارد. یك محرك می تواند بر طفلی بسیار ترس آور بوده ولی برای دیگری بی تفاوتی باشد .جالب اینكه كودكی ممكن است در یك موقعیت خاص دچار وحشت شود در حالیكه در وضع دیگری همین محرك برایش بی تاثیر باشد.

روشهای ازمیان بـــردن تـــرس

از اطفال نمی توان انتظار داشت كه ترس آنها خود بخود رفع شود. باید محركهای جدیدی جانشین محركهای ترسناك شوند تا ترس كودك از میان برود.خوشبختانه بابهره گیری از اصول یادگیری مخصوصا" اصل خاموشی می توان در از میان بردن ترس كودكان اقدام نمود. در این مورد مثالی ذكر می گردد.فرض كنیم كودكی از گربه بترسد. اگر ضمن نشان دادن گربه ای به طفل ( محرك نامطبوع و ترسناك ) به او مقداری شیرینی ( محرك مطبوع ) نیز بدهیم و چند بار این كیفیت راتكرار نمائیم كودك پاسخ مثبت تری به شیئ كه قبلا" برایش ترسناك بوده است، خواهد داد . در اینصورت پاسخهای ترسناك نیز بتدریج از میان می رود و پاسخ ترسناك كم كم ناپدید خواهد شد. زیرا ارتباط محرك ( گربه ) و پاسخ ( ترس از گربه ) ضعیف شده و از بین می رود. در بررسی دیگری ترس كودكان از تاریكی بصورتی كه شرح می دهیم از میان رفت. به چند كودك كه از تاریكی می ترسیدند گفته شد چنانچه در اطاق تاریكی جستجو كنند وسیله جالبی ( اسباب بازی، عروسك و…)خواهند یافت. با این روش ارتباط میان محرك ترس آور ( تاریكی ) و پاسخهای اضطراب آور و ترسناك ضعیف شده ، در نتیجه پاسخهای دوری كننده نیز بتدریج از بین رفتند. باید توجه داشت كه هر قدر كودك بزرگتر شده و كاربرد لغاتش بیشتر شود می توان از توضیحات كلامی نیز برای تقویت روش رفع ترس استفاده نمود. مادران می توانند با استفاده از روش توضیحات كلامی ، بعلاوه تشویق فرزند برای مقابله با محركهای ترس آور، وحشت او را از میان ببرند. در مورد كودكان توضیح كلامی تاثیر چندانی ندارد، زیرا كودك نمی تواند كلمات و لغات را با محركهای ایجاد كننده ترس ارتباط دهد.

اضطــــراب و عـــــوامل ایجاد كننده آن

همانند ترس ، اضطراب هم سبب ناراحتی كودك شده و او را مجبور می كند، رفتار خاصی ایجاد نمایدو در ابتدای بحث باید متذكر شویم كه اضطراب به میزان كم غالبا" اثرات سازندگی دارد و بعنوان محركی برای خلاقیت ، حل مسائل و فعالیت مؤثر می باشد ولی اگر اضطراب شدت یابد سبب از كار افتادگی فرد شده ، او را بیقرار و ناراحت می كند. دوره دوم كودكی ( 6 – 3 سال) مرحله مهمی است كه ضمن آن اضطراب بوجود می آید و در این دوره كودك باید با بسیاری از عوامل و محركهایی كه ایجاد اضطراب می كند مقابله نماید، در نتیجه فرصتهای بسیاری برای كسب اضطراب خواهد داشت.كودك در مورد نشان دادن آزادانه احساسات پرخاشگرانه ، جنسی و اتكایی خود دستخوش اضطراب می گردد و اضطراب كودك خصوصا" هنگامیكه كودك دیگری متولد می شود، شدت می یابد، زیرا او احساس طرد- شدگی نموده و تصور می كند محوریت خود را از دست داده است و دیگر او را دوست نداشته یا كنار گذاشته شده است . در ظاهر هم گاهی نحوه برخورد والدین و فامیل این گمان را تشدیدمی نماید. منشاء اضطراب از روابط اولیه كودك و والدین است. تنبیه شدید و محدویت، فشار والدین به كودك برای ظاهر ساختن رفتار های دشوار، بدگویی و ارزشیابی منفی از رفتار و كوششهای كودك ، تضاد در رفتار با او وكیفیاتی مشابه آنچه ذكر گردید،ازجمله عوامل ایجاد كننده اضطراب در كودكان محسوب می گردد.

اثرات اضطراب در رفتار اجتماعی و فعالیت ذهنی كودك ظاهر می شود، تحقیقات بعمل آمده نشان می دهد، پسران مضطرب نا كفایتی و احساس نا ایمنی خود را در فعالیتهای اجتماعی و بازی نشان داده و تمایل به بازیهای ابتدایی و كودكانه تر دارند. اضطراب هنگامی در یادگیری تسهیل بوحود می آورد كه مورد یادگیری ساده بوده و پاسخ دقیقی مد نظر باشد. ولی اگر موضوع پیجیده و مشكل باشد اضطراب در یادگیری مطالب اخلال خواهد نمود، كودكان بسیار مضطرب در یادگیری - های كلامی ، پاسخهای نامربوط و نا مفهوم می دهند وهر قدر مطلب یادگیری دشوارتر باشد این نوع پاسخها نیز شدت زیادتری خواهد یافت و در هر حال اضطراب در یادگیری و فعالیت كودكان اختلال ایحاد می كند. گاه صدای كودك و تكلم او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. بدیهی است اضطراب در كلاسهای بالاتر برای دانش آموزان مزاحمت بیشتری خواهد داشت.همچنین از تحقیقات انجام شده می توان نتیجه گرفت كه اضطراب با ازدیاد سن كودك باعث می شود در فعالیتهای ذهنی و تحصیلی نا ملایماتی را تجربه كند بعبارتی با افزایش سن بین اضطراب و فعالیت های كودك همبستگی منفی وجود دارد.

وسائل دفاعــــی مقابله با اضطـــــراب

از آنجائیكه اضطراب كیفیتی نا مطلوب و نامطبوع است ، هر كس می كوشد روشهایی برای مقابله یا مبارزه با آن انتخاب كند . وسائل دفاعی كه از سوی بخش های شخصیت فرد بسیج می شوند، پاسخ هایی بمنظور اجتناب یا تخفیف اضطراب می باشند و به فرد فرصت می دهند آرامتر زندگی كند.

عـــواملـــی كه باعث اضطــــراب در دانش آمــــوزان می شود :

· فشــــار و سخت گیــــــری بیش از حد والدین بر فــــــــرزندان

· كاهـــش اعتمــــاد بنفس

· محیط فیزیكـــــی نامنــــاسب

· تناقض در رفتـــار والدین

· عـــوامل خانوادگـــی و ارثـــی ( گاهـــی نگرانـــی های والدین و اضطراب آنها به فـــرزندان نیز منتقل می شود ).

اثرات نگرانــــی بر كـــــودكان را می توان به عـــوامل زیـــر نسبت داد:

۱- نگــــرانی موجب توقف فكــــر كــــودك برمشكلات و ناراحتی ها می شود.

۲- نگرانی موجب اختلال در تمركز حواس می شود وكودكِ مضطرب نمی تواند به خوبی حواس خود را در كارها جمع كند.

۳- نگرانی و اضطراب قدرت تصمیم گیری و اراده را از آنها سلب می كند.

۴- موجب می شود كه فكر آنها در مورد برخی چیزها بیش از حد مشغول شود و به مطلب و موضوع درسی بی توجه شوند.

۵- كودك را بدبین می كند و همواره فرآیند و رویدادهای ناگوار را پیش بینی می كند.

۶- فكر كودك را متمركز بر مشكلات میكند به طوریكه هر ساعت به یك مساله خطرناك می اندیشد.

۷- اضطراب و عدم اعتماد بنفس باعث وابستگی او به دیگران میشود و او خود را ناتوان احساس میكندو نمی تواند با اطمینان و قاطعیت عمل كند. احساس گیجی و سر درگمی می كندو قدرت مقابله با مشكلات را از دست میدهد. توان كنترل خویش را ندارد. اینگونه كودكان قادر به آرامش و خواب راحت نیستند.احساس خستگی و كوفتگی و ضعف جسمانی دارند. سر درد ،درد قفسه سینه ،دردپا یا دست،درد شكم و سو هاضمه و كم اشتهایی به سراغشان می آید.

تــــــوجه داشته باشید كــــه:

تمام این آثارسو در همه كودكان ظاهر نمی شود و هر كس به در جاتی به آنها دچار می شود

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.
  • تگ های مجاز : <a> <em> <strong> <cite> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگرافها به صورت اتوماتیک جدا سازی می شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی

سیستم امنیتی
این سیستم امنیتی برای دفع کامنت های اسپم است.
Image CAPTCHA
حروفی را که در تصویر می بینید را تایپ کنید.