ورود کاربر

جملات تربیتی

درخت نيكو ميوه نيكو مي آورد و درخت بد ميوه بد.

کتاب دور از درخت

اندرو سالومون نویسنده کتاب «دور از درخت» می گوید هویت افقی آن چیزی است که ما را از والدینمان متمایز می کند.

کتاب «دور از درخت» با توجه به موضوع آن یعنی تفاوت های فرزندان با والدین  – با تأکید بر کودکان استثنایی – مخاطبان بسیار داشته و بسیاری به نقد کتاب پرداخته و نقدهای تحسین آمیزی برآن نوشته اند. نوشتار زیر برگرفته از دو نقد بر کتاب دور از درخت است که در هفته نامه های نیویورکر و نشریه پیتسبورگ  پست گازت منتشر شده است.

یک زوج ساکن لس آنجلس، هشت ماه پس از تولد دومین فرزندشان درمی یابند که او ناشنواست. همین باعث می شود که بسیاری از رویاهایی که برای آینده او در سر می پرورند، فرو بریزد. مگان و مایکل، مادر و پدر جیکوب، در جستجوی برنامه ای هستند که به رشد فکری او کمک کند و نقص شنوایی اش را جبران کند. اما برنامه ای پیدا نمی کنند که بتواند زندگی جیکوب را به استانداردهای معمولی نزدیک کند. یک کلینیک معروف به آنها قول می دهد که پسرشان در دوسالگی بتواند کلمه «سیب» را ادا کند. مگان به اعتراض می گوید دخترش وقتی دو ساله بود جملات کاملی می ساخت. فردی که قرار بود مربی جیکوب شود گفت: «انتظار شما خیلی بالاست.» و مگان دریافت که باید به دنبال راه دیگری برای پسرش باشد.

عنوان کتاب «دور از درخت» به این مثل حکیمانه قدیمی اشاره دارد که بچه ها، مثل سیب، خیلی دورتر از درخت به زمین نمی افتند. اما واقعیت این است که کودکان معمولاً با درختی که از آن می افتند (والدینشان) خیلی فاصله دارند. به ویژه کودکانی که آقای سالومون در کتابش به آنها می پردازد. او می نویسد: «اینها بچه هایی هستند که به جای این که زیر درخت بیفتند، جای دیگری – چند باغ آن طرف تر، یا شاید آن طرف دنیا – به زمین افتاده اند.»

در کنار مشکلی که خانواده با آن روبه روست، به زوایای دیگر زندگی هم می پردازد. حضور فرزند زندگی زوج ها را عوض می کند، و با محدودیت هایی که بر سر راهشان قرار می دهد، آنها را در مسیری می اندازد که پیش از آن شاید حتی فکرش را هم نمی کردند.

ممکن است سونوگرامی که در بیست هفتگی جنین انجام می شود، نشان دهد که جنین نقص عضو دارد؛ یا آزمایش آب نخاع، از کروموزوم های غیرعادی خبر بدهد، و بلافاصله پس از زایمان، ماما به سرعت نوزاد را برای انجام آزمایش ببرد. یا این که بعد از آن که همه چیز ظاهراً خوب و عادی بوده، بعد از تولد نوزادی که دکتر و والدینش فکر می کنند سالم است، او را به خانه می آورند، زنگ خطر آتش به صدا درمی آید ولی نوزاد واکنشی نشان نمی دهد؛ یا نوزاد ده ماهه، به شما نگاه نمی کند ... شاید هم شما از آن دسته زوج های خوش شانس باشید که کودکی کاملاً سالم دارید و او را به موقع به کلاس موسیقی می فرستید، او را در یک مدرسه خوب  ثبت نام می کنید؛ به موقعش به اردوهای مختلف  و جشن های مدرسه می رود و بالاخره در دانشگاه قبول می شود. آن وقت، یک روز پسر بیست ساله دانشگاهی شما متوجه صداهایی در گوشش می شود. زندگی عادی به قدر کافی مشکل و خطر دارد: بچه های سالمی که در درس نمره نمی آورند، به دام مواد مخدر می افتند، از طرف همکلاسی هایشان ارعاب و تهدید می شوند، یا این که طلاق احمقانه پدر و مادر، زندگی شان را از هم می پاشد. وقتی مشکلات عجیب و غریب بیولوژیک هم به میان می آید، آن وقت پدر و مادر بودن می شود راه رفتن در تاریکی تا بی نهایت.

مگان و مایکل، به خاطر فرزند ناشنوایشان ناگزیر شدند به یک کشور خارجی سفر کنند. جیکوب را به مدرسه مخصوص ناشنوایان فرستادند تا زبان اشاره را بیاموزد؛ و خودشان هم در آن مدرسه آموزش دیدند تا بتوانند با جیکوب ارتباط برقرار کنند.

مگان کمک کرد تا یک خط تلفن فوری برای خدمات ناشنوایان برقرار شود؛ و مدرسه ای هم به سبک موتنه سوری ایجاد شود تا کر و لال ها در آن در کنار هم آموزش ببینند. اما این تلاش ها به طور کامل موفقیت آمیز نبود. یک بار یکی از فعالان در زمینه کمک به ناشنوایان به مگان گفت: «بهترین کار این است که آدم بچه ش رو به یک خانواده ناشنوا بسپارند تا آنها بچه را بزرگ کنند.»

حکایت مایکل و مگان و خانواده دور از انتظارشان، یکی از موضوعات متعدد کتاب «دور از درخت» آندرو سالومون است. کتاب، حاصل مشغولیت ذهنی بزرگ اندرو سالومون، ژورنالیست پرکار است. تضادها و تناقض های تولید و ادامه نسل: چطور کودکی را تغذیه می کنید که ممکن است به هیچ چیزی که تا کنون دیده اید شباهت نداشته باشد؟ بیشتر افراد سیاه پوست، یا یهودی، متعلق به والدینی هستند که آنها هم سیاه پوست یا یهودی اند. سالومون این ویژگی ها را «هویت عمودی» می نامد چرا که مستقیماً از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. اینها کانال هایی است که تجربیات مشترک – همدلی، ادراک، و احساس هویت – می تواند از مجرای آن عبور کند. اما اگر – مثلاً در مورد جیکوب – فرزندی ناشنوا از یک پدر و مادر سالم به دنیا بیاید، چه؟ یا از پدر و مادری با اندازه های عادی، فرزندی کوتوله پا بگیرد؟ این ها «هویت های افقی» هستند: میان زندگی کودک و تجربه های والدین شکافی افتاده. هویت افقی ظاهراً بسیاری از اصول بنیادی و مسلم والدین را به چالش می کشد و در تداوم آن خلل وارد می آورد.

اندرو سالومون در کتابش تا آنجا که می شود، به هویت افقی پرداخته است.
او در فصل های مختلف کتاب «دور از درخت» به معضلات ناشنوایی، کوتولگی، عقب ماندگی (سندروم داون)، در خود ماندگی (اوتیسم)، اسکیزوفرنی، معلولیت های شدید چندگانه، نبوغ در سنین خردسالی، بارداری ناشی از تجاوز، و زندگی فراجنسیتی پرداخته است. نویسنده در طول ده سال با بیش از سیصد خانواده حرف زده و با اطرافیان آنها هم مصاحبه کرده؛ و درباره شرایطی که این خانواده ها با آن رو به رو هستند، بسیار مطالعه کرده است. او می گوید مصاحبه ها بیش از چهل هزار صفحه شد. حاصل مطالعات و تحقیقات بسیار گسترده اندرو سالومون درباره تفاوت های آدمیان»، کتابی است که بسیار استادانه و در نهصد صفحه نوشته شده
 

باید کتاب جالبی باشه کاش می

باید کتاب جالبی باشه کاش می شد بهش دسترسی داشت .

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.
  • تگ های مجاز : <a> <em> <strong> <cite> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگرافها به صورت اتوماتیک جدا سازی می شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی

سیستم امنیتی
این سیستم امنیتی برای دفع کامنت های اسپم است.
Image CAPTCHA
حروفی را که در تصویر می بینید را تایپ کنید.