ورود کاربر
جملات تربیتی
شما كمانهايي هستيد كه فرزندانتان چون تير از آن رها مي گردند
نقش مردان در زندگی کودکان ( قسمت اول )
مردان و تغيير نقشها
در 20 سال اخير تلاشهايي صورت گرفته است تا مردان به خصوص در مناطق كشورهاي شمالي از تأثيرشان بر روي پيشرفت زندگي فرزندانشان آگاه شوند. بيشك زنان در اين امر محركهاي مؤثري هستند و موضوع ديگر اينكه مردان نيز دريافتند در اين تجربه مهم ناديده گرفته شدهاند و تمايل دارند تا نقشهاي خود را به نحو مؤثري تغيير بدهند. اما آنها پيامهاي گيج كنندهاي دربارة حقوق و وظايفشان دريافت ميكنند. مرداني كه مراقب كودكان هستند، قهرمان تلقي ميشوند.
بنابراين اغلب پدران به وسيله پيامهاي رسانههاي گروهي تحت فشارند تا در زندگي فرزندانشان مشاركت كنند و از طرف ديگر در برخي مواقع والدين درگير با بدگماني به آنها نگاه ميكنند. گاه نيز در شرايطي كه كودكان به آنها نياز دارند و لازم است با همسران خود همكاري داشته باشند، شانس كمي براي حضور دارند. آنها غالباً نميتوانند محل كارشان را ترك كنند مطالعات نشان ميدهد عليرغم تبليغات وسيع و همه جانبه در اينباره هنوز غالب پدران نميتوانند بيشتر از يك ساعت را با فرزندانشان بگذرانند. از طرفي خانوادهها و موفقيتهاي زندگي آنان به سرعت در حال تغيير است و نميشود پيشبيني كرد چگونه اين تغييرات بر روي خانوادهها و مراقبتشان از كودكان تأثير ميگذارد. براي رسيدن به اين هدف يعني مشاركت مناسب پدران در زندگي فرزندانشان بايد به مسايل زير توجه كرد:
- حضور پدران و مردان ديگر در زندگي كودكان
- انتظارات مردان از خودشان در رابطه با فرزندان و همسرانشان
- انتظارات مادران و جامعه از مردان
- حمايتها و موانع مشاركت مردان در زندگي فرزندانشان
نقش هاي متفاوت مردان
علاوه بر اينكه نقش مردان در زندگي كودكان بسيار با اهميت و لازم است، نقشهايي كه آنان در محيط خارج از خانواده دارند نيز بر روي كودكان و زندگي آنان تأثير ميگذارد. امروزه مردان در مقامها و نقشهاي كليدي در جامعه حضور دارند. آنان در احزاب سياسي، گروههاي مذهبي، بخش خدمات اجتماعي و بهداشتي و مؤسسات آموزشي فعاليت ميكنند. بنابراين آگاهي مردان از تواناييهاي حرفهايشان در ايفاي نقشهاي مفيد در ميان خانواده نيز مؤثر است.
مردان و آموزگاري
در بسياري از فرهنگهاي سنتي، مردان در زندگي كودكان در حال رشد نقش مهمي داشتند. آنان مسؤول اجتماعي كردن كودكان بودند. پسران روستايي باي يادگيري چگونگي چراي حيوانات، شكار و يا آشنايي با صنعت و پيشه از مردان ميآموختند. آنها از مردان ياد ميگرفتند كه بايد به بزرگترها احترام بگذارند. بنابراين مردان در انتقال فرهنگي به كودكان نقش مهمي داشتند. اين الگوها هنوز در برخي فرهنگها ادامه دارد. حضور مدارس رسمي، ارتباط با دنياي خارج از روستا و دسترسي به رسانههاي گروهي موجب شده است تا كودكان با ديدگاههاي متنوع بسياري آشنا شوند. اين اطلاعات، دانشي را فراهم ميكند كه پدران با آن آشنا نيستند. بدين ترتيب پدر تنها منبع اطلاعات نيست.
اما برخي از مردان با آموزگار شدن در ساختار سيستم آموزش رسمي، نقش تاريخي معلمي خود را ادامه مي دهند. البته اكثر مردان در سطح بالاي آموزش به ويژه دانشگاهها مشغول به كارند و زنان بيشتر در مدارس ابتدايي و مهدهاي كودك شاغل هستند. به عبارت ديگر مردان در آموزش كودكان خردسال كمتر مشاركت ميكنند.
در يك طرح تحقيقاتي، مشكلات مردان در كار با كودكان خردسال توسط كشور انگلستان بررسي شد. اين بررسي نشان ميدهد كه نقش دلايل روانشناسي، اجتماعي و اقتصادي در كمبود مشاركت مردان بيش از دلايل زيست شناسي است. براي مثال مرداني كه آموزگار هستند، ادعا ميكنند كه مورد تنفر ساير آموزگاران و والدين هستند و حقوق آنان با اختلاف فاحشي كمتر از مشاغل ديگر است. اين بررسي، موانع استخدام و شركت دادن در اين نقش و مشكلاتي را كه مردان و زنان در مركز مراقبت كودكان با آن روبهرو هستند، نشان مي دهد و در نتيجه ضروري ميداند كه با سياستگذاري مناسب در اينباره و تشويق مردان آنان را به مراقبت از كودكان در خارج از خانه ترغيب كند.
مردان در نقش پزشكان و كاركنان بهداشتي
نقش مردان به عنوان پزشك تا حدود زيادي رفاه كودكان را تأمين كرده است. اما هنوز تعداد زيادي از پزشكان، مرد هستند: عدهاي از اين پزشكان برجسته به تعليم و تربيت ميليونها كودك از طريق آثار ودستنوشتهها و توصيه هاي خود پرداختهاند و تأثيرات فراواني را بر روي شيوههاي رفتاري پدران و مادران داشتهاند. پزشكاني از قبيل بنجامين اسپاك و دكتر تي. بري پرازيلتون، نمونههايي از اين دستاند.
به علاوه اين مردانند كه سياستهاي بهداشت همگاني در سازمانهايي جهاني چون بهداشت و يونيسف را براي كودكان توسعه دادهاند. آنان مسؤول برنامهها، انتشار آثار، تصميماتي براي تأمين هزينهها و ساير فعاليتهايي هستند كه منافع و حقوق همه كودكان جهان را در برميگيرد با اين حال هنوز هم برنامههاي بهداشتي و پزشكي اصول اساسي رشد و پيشرفت همه جانبه كودكان را مدنظر نگرفته است بسياري از اين برنامهها به نيازهاي عاطفي، ذهني و اجتماعي كودكان توجهي ندارد. اما اگر تصميم گيرندگان برنامهها، آگاهي مناسبي از برنامههاي حمايتي كودكان و خانوادههايشان داشتند ميتوانستند با قدرت بيشتري براي تأمين رفاه كودكان تلاش كنند.
(این مطلب ادامه دارد)
منبع : نامه مربی ( موسسه پژوهشی کودکان دنیا)
- 5000 بازدید
نقش مردان
ارسال کردن دیدگاه جدید