ورود کاربر

جملات تربیتی

انسان طلسم اعظم است ولكن عدم تربيت او را از آنچه با اوست محروم نموده

بچه ی من وحشتناکه !!!!!!!


نویسنده : آرام

بسیاری از والدین کودک خود را شیطان ،زلزله،عجیب و غریب، وحشتناک و غیر قابل تحمل معرفی می کنند.آنها از برقرار کردن رابطه ای خوب و دلپذیر با کودکان خود ناتوان هستند و غالبا عصبانی ، خسته ، ناامید و درمانده به نظر می رسند .تعدادی از این مادرها ابراز می دارند روزهایی وجود داشته که از شدت عصبانیت و درماندگی به خود یا کودک آسیب های جدی زده اند.

شکایت این والدین از رفتارهای منفی کودک مانند :زورگویی ،خرابکاری ،لجبازی ، ناسازگاری با کودکان دیگر و اعضای خانواده وحتی ناسزا گویی و کتک زدن والدین گرفته تا گریه و زاری و نق زدن های مکرر است .

صرفنظر از تعداد معدودی از کودکان که دارای مشکلات خاص و جدی هستند، بیشتر کودکان در معرض بر چسب های ناروای والدین ، مربیان و ... هستند . در حالیکه بیشتر اوقات برچسب ها ناشی از بی کفایتی والدین در امر مهم فرزند پروری است . در اینجا برخی از عواملی که موجب برچسب زدن به کودکان می شود ذکر می گردد:

1- اولین تجربه فرزند داری :

والدین کمال گرای افراطی ناخواسته نسبت به فرزند اول خود اشتباهات جبران ناپذیری می کنند .آنها رویاهایی در باره کودک خود در سر می پرورانند و آرزوهای برباد رفته را در کودک خود جستجو می کنند . بیش از حد سختگیری می کنند و می خواهند کودکشان نمونه ای بی عیب و نقص باشد. وقتی اشتباهی از کودک سر می زند و یا مطابق میل والدین رفتار نمی کند او را به باد انتقاد می گیرندو مکرر به او نه و نکن میگویند. این گونه والدین اظهار میکنند که نمی خواهیم کودکمان مانند بچه های دیگران لوس و بی ادب باشد، به عبارت دیگر آنها می خواهند کودکشان متفاوت ، موفق و کامل تر از بقیه ی کودکان جلوه کند و مدار افتخار و مباهات والدین شود .

2- اطلاع نداشتن از ویژگی های سنی کودک در مراحل رشد اجتماعی و اخلاقی کودک :

در این حالت والدین انتظارهای نامناسب با درک و فهم کودک دارند. برای مثال آنها نمی دانندکه رفتارهای منفی از حدود شانزده ماهگی آغاز می شود . کودک در این سن می خوا هد نشان دهد که انسان است ، دارای اراده و اختیار است بنابراین میگوید : نمی خواهم ،میخواهم ، خودم ،خودم و برای اثبات خواسته خود به شدت لجبازی میکند که در واقع این رفتار نشانه ی تشخص طلبی کودک است نه لجبازی و البته والدین لجباز با رفتار اشتباه خود لجبازی را در کودک تثبیت میکنند وفرصت یادگیری و تصمیم گیری و توسعه اقتدار درونی کودک را از دست می دهند.

یکی دیگر از ویژگی های سنی کودکان خود محوری است که تا حدود هفت سالگی ادامه دارد. والدین ممکن است کودک را خودخواه بنامند در حالیکه رفتار کودک هنجار سن اوست که باید رفته رفته تصحیح و تعدیل شود، نباید به این رفتارهای کودک از بعد اخلاقی نگاه کرد .

3- توجه زیاد به انتقادات دیگران

بسیاری از والدین اسیر انتقادات دیگران از جمله والدین و نزدیکان خود می شوند و از اینکه کودک آنها را مورد نقد قرار می دهندکه عجب بچه ای تربییت کردید،ما تا بحال چنین بچه ای ندیده ایم و یا پیشنهاد می کنند که او را ادب کن ، تنبیه کن و... دچار یاس و ناامیدی می شوند . آنها براستی نمی دانند چه کاری صحیح و چه کاری غلط است ، به همین دلیل دچار بی ثباتی و اضطراب می شوند . گاهی در برابر یک رفتار کودک شدت عمل و خشنونت می کنند و لحظه ای دیگر در برابر همان رفتار بی تفاوت می مانند و گاهی حتی ممکن است با نگاه و لبخند خود رفتار کودک را تقویت کنند . در این صورت کودک هم گیج و سردرگم شده و دچار مشکلات دیگر خواهد شد .

4- اطلاع نداشتن از شیوه های صحیح فرزند پروری مبتنی بر احترام و محبت بی قید و شرط :

تجربه نشان داده هنگامی که مادرها و پدرها از شیوه های صحیح فرزند پروری مطلع می شوند و نگرش و رفتار خود را تغییر می دهند، رفتار کودک نیز تغییر می کند و تصحیح می شود. این آگاهی مستلزم مطالعه ، شرکت مداوم در جلسات مشاوره و آموزش والدین است .بسیار دیده شده والدینی که ناامید و مضطرب ، خسته و عصبانی بوده اند با اطلاع از شیوه های صحیح مبتنی بر پرورش عزت نفس کودک ، تشویق و تنبیه صحیح و پذیرفتن کودک به عنوان انسانی با قابلیت های متفاوت در ابتدا خود به آرامش رسیده و سپس توانایی ارتباط با کودک را به دست می آورند.والدین مطلع از لحظه لحظه ی رشد و پرورش کودک خود لذت می برند و در عین دشواری ، تجربه فرزند پروری را خاطره ای خوش و لذت بخش به یاد می سپارند.

5- عدم شناخت مشکل :

گاهی والدین مشکل رفتاری کودک را نمی شناسند.آنها مشکل را مبهم و کلی بیان می کنند مثلا میگویند : شیطان است ویا بی ادب است ... در حالیکه آنها باید بتوانند رفتار کودک را توصیف کنند مثلا : از کلمات زشت استفاده می کند و یا بدون اجازه وسایل دیگری را بر می دارد .ضمنا باید معلوم شود که این رفتار چقدر فراوانی دارد یعنی چند بار اتفاق می افتد . رفتاری که گاهی از کودکی سر می زند را نمی توان به عنوان مشکل نام برد. شدت بروز مشکل نیز بسیار اهمیت دارد .گاهی یک رفتار در سطح بسیار ساده ای روی میدهد و به راحتی قابل پیش بینی و پیشگیری و رفع است . اما رفتاری مشکل خوانده میشود که به سادگی قابل رفع نیست مثلا کودک آنقدر فریاد می زند تا صدایش می گیرد.این یک مشکل است که باید بررسی شود .نکته ی مهم دیگر این است که مشکل چه موقع و در چه جایی بروز می کند.

به امید آنکه هر یک از والدین با آگاهی و صبوری مشکلات کودک خود را شناخته و به بهترین وجه در رفع آن اقدام کنند.

منابع :

کتاب راهنمای فضایل (اثر :لیندا کاولین پوپوف - دان پوپوف -جان کاولین )

www.virtuesproject.com

تغییر رفتار و رفتار درمانی شیوه ها و نظریه هاعلی اکبر سیف نشر دوران


ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.
  • تگ های مجاز : <a> <em> <strong> <cite> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگرافها به صورت اتوماتیک جدا سازی می شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی

سیستم امنیتی
این سیستم امنیتی برای دفع کامنت های اسپم است.
Image CAPTCHA
حروفی را که در تصویر می بینید را تایپ کنید.