ورود کاربر

جملات تربیتی

من امتياز مادي براي شما آرزو ننمايم ،امتياز مادي ،امتياز علمي،تجاري و صنعتي نخواهم .براي شما امتياز روحاني خواهم .يعني شما بايد از نظر اخلاقي برجسته و ممتاز باشيد

ویژگی های مربیان پیش از دبستان


آنچه مسلم است به آساني مي‌توان گواهي نامه‌اي تخصصي در ارتباط با كار كودكان به دست آورد. اما صرف داشتن اين گواهي‌نامه نمي‌تواند خصوصيات خلقي و رفتاري مربيان و چگونگي آن را تضمين كند. در اين مقاله نويسنده به چند ويژگي يك مربي در امر آموزش و پرورش كودكان توجه مي‌كند.

مدت‌هاست به آموزش كودكان پيش از دبستان توجه ويژه‌اي مي‌شود. درباره‌ي آن‌چه كودكان بايد بياموزند و چگونگي تدريس آن‌ها فراوان گفت‌وگو و بررسي مي‌شود، اما در اين‌باره كه چه كسي بايد كار آموزش را برعهده بگيرد، كم‌تر صحبت مي‌شود. مربي چه دروه‌هايي را بايد بگذراند؟ چند ساعت آموزشي لازم دارد تا به درستي آموخته باشد و در دانشكده‌ها چه دوره‌ها و مواد درسي را بايد بگذراند؟ همه‌ اين‌ها مسايل مهم و مورد توجه هستند. اما آيا درباره‌ي شخصيت مربي و رفتار او نيز معياري در دست داريم. بيش‌تر اوقات ويژگي هايي كه يك فرد بايد دارا باشد تا بتواند به خوبي با كودكان كاركند، ناديده گرفته مي‌شود. در نوشتار زير اين ويژگي‌ها بررسي مي‌شود.

ويژگي اول

عشق به يادگيري: فريزريدل(Fritz Redl)  اين مطلب را اين‌گونه بيان كرده است: كودكان به بزرگ‌سالي نياز دارند كه از يادگرفتن آن‌ها به گونه‌اي محسوس لذت ببرد. نكته‌ي مهم و اساسي در امر آموزش، عشق به فراگيري دانش براي عميق‌تر دانستن و بهتر زيستن است. هرگاه بخواهيم در كودكان عشق به كسب دانش را به وجود بياوريم. اين عشق ابتدا بايد در مربي آن‌ها وجود داشته باشد. مربي كه عاشق يادگيري است، مدام درصدد است تا كام‌هايي در اين جهت بردارد. او در كلاس‌هاي گوناگون شركت مي‌كند. مطالعه مي‌كند. در گفت‌وگوهاي گروهي و تخصصي مربوط به كارش حضور داشته و در برنامه‌هاي هنري، كاردستي و موسيقي فعاليت مي‌كند.

وقتي مربي به يادگيري و آموزش عشق مي‌ورزد، محيط را از نظر فيزيكي و انساني مطالعه مي‌كند تا بداند كدام يك امكانات آموزشي بيش‌تري را فراهم مي‌كند. او كه محور جريان مشكل‌گشايي كودكان است، دست به اقداماتي مي‌زند و مراحلي به وجود مي‌آورد تا جريان مشكل‌گشايي را تسهيل كند. سمينارهاي والدين با مربيان، برنامه‌ريزي براي انجام كارهاي روزمره و ... همه‌اين‌ها در جريان انتقال عشق به يادگيري در كودكان به طور غيرمستقيم مؤثر خواهد بود. براي اين منظور مربيان بايد كودكان را دوست داشته باشند. عشق به كودكان يا دوست داشتن آن‌ها در ارتباط با آموزش به اين معني است كه مربي بيشترين امكانات و كوشش را به عمل آورد تا كودكان بتوانند خودشان دنياي پيرامون‌شان را بشناسند. به عبارت ديگر مربي بايد ارتباط خودش را با كودكان و برنامه‌ي كاري‌اش را براساس اطلاعات و دانش خود از نيازهاي شخصي و رشد آنان قرار دهد. اين پرسش كه مربي چه‌گونه مي‌تواند نيازهاي كودك را شناخته و برنامه‌هايش را اجرا كند، ما را به شناسايي ويژگي دوم مربي رهنمون مي‌شود.

ويژگي دوم

قدرت تشخيص بين نياز شخصي و نياز ديگران

روشي كه مربي براي برآورده كردن نياز خود به كار مي‌برد، بسته به ميل و شيوه‌ي تفكر اوست. مربي چگونه به كودكان كمك كند تا بياموزند؟ آيا نياز خودش به عنوان يك شخص مطرح است يا نياز كودكان در اين باره تعيين كننده است؟ اين پرسش چند لايه گوناگون دارد. مربي كه خود را از كودكان جدا مي‌داند و تصوير كلي از خود، جدا از كودكان دارد. بعيد است به آموزش آنان براي رضايت و يا برآورده شدن نيازهاي عاطفي خود بپردازد. او تلاش مي‌كند تا برنامه را مناسب با نيازهاي كودكان اجرا و دنبال كند. او مي‌تواند به والدين در چگونگي بودن با كودكان و روش‌هاي ياري به آن‌ها مشاوره بدهد. اين مربي به ندرت رفتارهاي كودكان و يا والدين‌شان را به گونه‌اي خصوصي نسبت به خودش تجزيه و تحليل مي‌كند و بيش‌تر آن را در ارتباط با خواسته‌ها و امكانات يادگيري براي كودكان مي‌سنجد. روشن است كه در برنامه تغيير روي نمي‌دهد. مگر اين كه در تفكر و بينش مربي تغيير به وجود بيايد.

وقتي نتيجه‌ي پژوهش‌ها درباره‌ي آموختن كودكان اين باشد كه آنان پس از يادگيري مهارت‌ها و به دست آوردن اطلاعات بالغ مي‌شوند، بنابراين وارد شدن به زندگي واقعي و حل مشكلات روزمره نيز مي‌تواند بخشي از برنامه‌ي مربي باشد. مربي نه تنها بايد نسبت به خودش آگاهي كامل داشته باشد، بلكه بايد به خوبي از چه‌گونگي يادگيري كودكان نيز باخبر باشد.

ويژگي سوم

ويژگي سوم شناختن و مهم شمردن كشف خود و توجه به امكان خطا در تجارب واقعي و هم‌چنين پشتيباني از جريان يادگيري است. مربي بايد چگونگي برنامه‌ريزي را بداند و وسايل اجراي آن را نيز پيش‌بيني كند. در اين صورت برنامه‌ي كودكستان با توجه به هدف‌هاي آن و براساس چگونگي يادگيري كودكان تغيير مي‌كند.

ويژگي چهارم

مربي كودكان پيش از دبستان شخصيت قابل انعطاف و خونسردي است كه در هر حال آمادگي پذيرايي مسايل گوناگون را دارد.

يك مهدكودك خوب جايي است كه در آن حركت و جنبش زياد باشد. لمس كردن، مزه كردن، پرسش كردن و حدس زدن، سروصدا همه و همه بخشي از حيات كودكان است. هر پاسخي آغاز پرسش ديگري است. ممكن است برنامه‌‌هاي از پيش تعيين شده كلاس در ساعت مشخص خود اجرا نشود و با وجود اين كه نظم وجود دارد، اما در ظاهر مشخص و آشكار نباشد. در چنين محيطي قدرت از نظم دروني سرچشمه مي‌گيرد و اين بي‌نظمي در ظاهر امري وحشتناك و ترس‌آور نيست. مربي خوب كودكان ممكن است كه تند و سريع و يا بسيار آرام حركت كند. پر سروصدا و اجتماعي باشد و يا ساكت و خجالتي، خلق تند و تيز و يا آرامي داشته باشد. او هر شخصيتي مي‌تواند داشته باشد، ولي همواره بايد در مسير حيات و رشد كودكان قدم بردارد.

ويژگي پنجم

هرگاه مربي از كاركردن با كودكان خوش‌حال شود، بايد از تماس گرفتن و كاركردن با والدين آن‌ها نيز مسرور شود. اين مسأله چندان هم ساده نيست. زيرا لازمه‌ي موفقيت در امر ارتباط برقرار كردن با كساني كه در جايگاه قدرت قرار دارند، رسيدن به بلوغ ذهني است. ترس از والدين، خشم ظاهري يا پنهاني داشتن نسبت به آن‌ها، به ديده‌ي حقارت به آن‌ها نگريستن يا عقايدشان را محترم نشمردن، هنوز هم از مسايلي است كه عده‌اي از مربيان با آن‌ها دست به گريبانند. كاركردن با كودكاني كه تاحد زيادي تحت تأثير والدين‌شان هستند، كار آساني نيست. مربي لازم است انعطاف‌  پذير و به خود مطمئن باشد تا بتواند عقايد والدين را بپذيرد. هم‌چنان او بايد به كار خود آشنا و مسلط باشد و از دانش و توانايي كافي نيز بهره‌مند باشد تا بتواند در موقع لزوم به كمك آن‌ها بشتابد. زياده ‌روي در هر مورد به كار نگرفتن استانداردها يعني دوستي بيش از اندازه يا كبر و غرور به خاطر موفقيت كاري، هر دو به جريان آموزش صدمه مي‌زند.

بيش‌تر آموزش مربيان موضوع چگونگي يادگيري كودكان از طريق فعاليت‌هاي عملي و غيرعملي را در برمي‌گيرد و بيش‌تر اوقات به نكته‌هاي ديگر و مهم در ارتباط با تربيت مربي بي‌توجهي مي‌شود. براي مثال اموري از قبيل خودشناسي، انعطاف‌پذيري، عشق به يادگيري، گفت‌وگو با كودكان و خانواده‌ها و پذيرش آنان هرگز به مربي آموزش داده نمي‌شود.

درگذشته همه‌ي توجه به برنامه‌ريزي در آموزش كودكان پيش دبستاني بود.سپس چگونگي تدريس و روش‌ها مهم شمرده شد پس از آن كودك محور توجه قرار گرفت. اما در حال حاضر زمان آن رسيده است كه به مربي كودك و ويژگي‌هاي آن و چگونگي بهبود رفتارهاي او توجه ويژه‌اي شود تا به امور ديگر از قبيل برنامه‌ها، روش‌ها و كودك نيز به درستي پرداخته شود.


نامه مربی

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.
  • تگ های مجاز : <a> <em> <strong> <cite> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگرافها به صورت اتوماتیک جدا سازی می شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی

سیستم امنیتی
این سیستم امنیتی برای دفع کامنت های اسپم است.
Image CAPTCHA
حروفی را که در تصویر می بینید را تایپ کنید.