پدر من به تو احتياج دارم

نگارش : شبستان

«بر پدر و مادر فرض عين است كه دختر و پسر را به نهايت همّت تعليم و تربيت نمايند...»

« هر كودك در بدو طفوليت مانند شاخة تر و تازه است و در تحت تربيت مادر و پدر بهرقسم كه خواهند تربيت نمايند.....»                             مجموعه نصوص تربيتي ص6

- نياز كودك به حمايت پدر بسيار قوي است او پيوسته پدر خود را تواناترين، شايسته‌ترين و لايق‌ترين فرد انسان مي‌داند و پدر در نظر وي حامي و پشتيبان خانواده، نمادي از نيرو و فعاليت جلوه مي‌نمايد. و از اين روي رفتار و اعمالش را تقليد مي‌كند.

بسياري از مردان و حتي همسران آنان از نقش پدر خانواده و اهميت آن در رابطه با تربيت فرزندان، اطلاعات كمي دارند. برخي از آنان حتي ممكن است بر اين باور باشند كه تربيت در قلمرو وظايف زنان بوده و بخصوص در سالهاي اوليه رشد فرزند ،نقش خود را تنها در تامين احتياجات مادي فرزندان دانسته و خود را معاف از مسئوليتهاي ديگر بدانند . در حالي که

به عقيده ی «اريك فروم» همانگونه كه مادر مظهر دنياي طبيعي كودك است پدر مظهر دنياي فكري اوست و او را به دنياي نظم و قاعده و حقيقت سير مي‌دهد.»

ارتباط عاطفي كودك با پدر معمولاً از يك سالگي به بعد تدريجاً محكم مي‌شود و در پنج سالگي به حدّ اعلاي خود مي‌رسد

فرزندان احتياج به پدر دارند و اين احتياج نه تنها از جنبه برآوردن نيازهاي مادي بلكه نيازمندي هاي بسيار ديگري است كه در تربيت كودك نقش اساسي دارد از جمله:

·         فرمانروايي :پدر در درجه اول احساس امنيت را براي كودك فراهم مي كند و سپس كارهايي را كه بايد بكند و قوانين و مقرراتي را كه بايد از آنها پيروي نمايد ،به او مي آموزد و براي كارهايي كه بايد به آنها بپردازد خود البته نمونه و سر مشق خواهد بود.و اين فرمانروايي بايد شرايطي نيز داشته باشد از جمله عادل باشد و در نقش كمك كننده ظاهر شود و نه فردي مستبد و خودكامه .

·         ستايش از پدر: يكي از احتياجات فرزند ستايش از پدر است . او از پدر خود قالب و تصويري مي سازد و بدان وسيله دنياي مردان را درك و الگويي براي پيروي مي سازد فرزند ممكن است از پدرش تصوير مردي را بسازد كه حتي در روزهاي تعطيل در خانه به هر كاري دست مي زند،او همواره آماده است به دوستان خدمت كند ، او معتقد نيست كه روزهاي تعطيل آدم بايد در رختخواب غلط بزند .

·          اعتماد :كودك طبعا آنچه را پدرش به او مي گويد باور مي كند و اگر راستي و صداقت را در پدرش نبيندچگونه مي تواند به پدرش اعتماد كند؟ پدر براي فرزند حكم تكيه گاهي محكم دارد كه فرزند نياز دارد به آن متكي باشد.

·           قضاوت وتشويق : قضاوت و تشويق پدر از فرزندان، اثر مثبتي در شخصيت آنان مي گذارد. كودكان از همان دوران كودكي دوست دارند نيرويي مردانه را در كنار خود احساس كنند كه آنان را تشويق به جلو رفتن مي نمايد و آنان را به كارهايي تشويق مي كند كه كمي از آن مي ترسند. برخي پدران هرگز به فرزندان خود كلمات تشويق آميز نمي گويند زيرا معتقدند بچه لوس و خود پسند مي شود.

·         پشتيباني و حضور پدر : حضور واقعي پدر با فرزند مي تواند بيشتر از يك روز تمام نزديك كودك گذراندن ،موثرتر باشد . فرزندان از وضع پاسخ به سوالات شان كه مي تواند از روي بي توجهي باشد يا علاقه، در مورد پدرشان قضاوت مي كنند و ارتباط برقرار مي كنند . از روي.بعضي حالات نگاه و طرز گوش دادن به حرف كودكان ،آنها فورا درك مي كنند كه پدرشان تا چه حد به آنان توجه دارد . بسياري از پدران فقط به چيزهايي توجه نشان مي دهند كه مورد علاقه خودشان است بدون اينكه به دنياي كودكانه فرزندان خود وارد شوند. حتي اگر غيبت هاي پدر به خاطر شغلي كه دارد الزامي باشد مي تواند با بذل توجه بيشتر در زمانهايي كه حضور دارد ، غيبت خود را جبران نمايد.

·         گفتگو با پدر :گفتگو و صحبت با پدر مي تواند در زندگي فرزندان بخصوص پسران ،نقش تعيين كننده اي داشته باشد مانند گفتگو در مورد انتخاب شغل و حرفه، مسائل مربوط به بلوغ پسران و غيره

·         پدر و كارهاي تحصيلي : بازديد پدر از دفتر تحصيلي فرزندان از نظر تشويق او به كار و پيشرفت حائز اهميت است. اگر پدر بي تفاوت نسبت به وضع تحصيلي فرزند خود باشد ممكن است كودك هم تصور نمايد كه به زحمتش نمي ارزد كه سعي و تلاش كند.

منبع : مشكلات تعليم و تربيت مترجم فتح الله حبيبي