زن شاغل بودن ممکن است بسیار دشوار باشد، ولی زن شاغل بچه دار بودن خیلی خیلی سخت تر است.

اجازه دهید داستان مادری را برایتان تعریف کنم که سه پسر شیطان و بازیگوش داشت. شبی از شبهای تابستان ، این سه پسر بچه ی شیطان پس از اینکه شامشان را خوردند، در حیاط خلوت خانه مشغول بازی "دزد و پلیس" شدند.

یکی از پسرها مثلاً گلوله ای به سمت مادرش شلیک کرد و فریاد زد : « بنک بنگ ، تو مُردی. » مادر به زمین افتاد و چند دقیقه ای به همان حالت ماند و بلند نشد.

یکی از همسایگان که شاهد بازی بود ، وقتی دید که مادر تکان نمی خورد ، نگران شد که مبادا وی هنگام افتادن آسیب دیده باشد و به همین جهت به سمت او دوید.

وقتی همسایه خم شد تا مادر را از نزدیک نگاه کند، مادر لای یک چشمش را باز کرد و آهسته گفت: « هیس ، هیس، تکانم نده ، این تنها فرصتی است که می توانم کمی استراحت کنم!»

با آرزوی شادکامی و تندرستی برای همه مادران

بر گرفته از کتاب : غذای روح زنان - اثر ؛جک کانفیلد و جمعی از نویسندگان