ورود کاربر
جملات تربیتی
همت را بر تربيت اهل عالم مصروف داريد كه شايد نفاق و اختلاف از ما بين امم محو شود
کودک شگفتزده
کودک شگفتزده
در شگفت مانده است از این آفرینش و این مردمان که آیا اینانند آن که خدای به من مژده داد که چون بدین جهان گام گذارم در میان آنها خواهم زیست و از مهرشان برخوردار خواهم شد؟ آیا آن شگفتیها که خدایم فرمود که خواهم دید در این جهان، هرچند گذرا، همین است که میبینم از نابرابریها و بیدادگریها که به هم روا میدارند. مگر نه آن که خدایم گفت این جهان گذرا است و دیگربار به سرایی خواهیم رفت که از آنِ ما است و اینجا جایگاه ما نیست؛ مگر خدایم بارها نگفت که روان آدمی را چنان بزرگوار ساخته است که نگاهش هم به این جهان ناشایسته است چه رسد دل بستن به آن. پس از چه روی این ستمگریها به یکدیگر روا میدارند و خون یکدیگر میریزند و از هیچ بیدادی پروا ندارند؟
و کودک همچنان در شگفت بود و انگشت به دهان و در این اندیشه که مگر این تن را خدای به
امانت نداده است که چند روزی از آن سود جوییم و توشهای اندوزیم و دیگربار رهایش سازیم که
از خاک برخاسته و ناچار به زیر خاک باز خواهد گشت. در دیدگانش نشانی از اندوه میدیدم که
گویی میگفت، ای فرزندان آدم خدای شما را برای بهترینها و برترینها آفریده، چرا به
پستترینها خشنودید و اینگونه خویشتن را خوار سازید. باور بدارید در آن نگاه هیچ افسوسی از
برای خودش ندیدم، بلکه برای همه آدمیان دیدم که از راه آفریننده و از آنچه که برایشان فراهم
آورده این همه دور شدهاند و به این جهان خاک دل بستهاند و در روا داشتن ستم بر ناتوانان از
یکدیگر پیشی گیرند.
فاروق ایزدی نیا
- 2007 بازدید
ارسال کردن دیدگاه جدید